سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حب الحسین اجننی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

سوال:
امام باقر علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود: «وقتی که قائم قیام کرد، به کوفه می‌رود و چهار مسجد را در آنجا ویران می‌نماید.» نام آن مساجد را همراه با علت خراب کردن آنها بنویسید .

پاسخ:
منظور چهار مسجدی است که دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام هر یک از آنها را برای تشویق به نام یکی از دشمنان یا شرکت کنندگان در خون امام حسین علیه السلام ساختند. آنها عبارتند از: 1- مسجد ثقیف (به نام مغیرة بن شعبه‌ی ثقفی) 2- مسجد اشعث (به نام اشعث بن قیس، سر کرده‌ی منافقین) 3- مسجد جُریر (به نام جریر بن عبدالله، مخالف امام علی علیه السلام) 4- مسجد سمّاک (به نام سمّاک بن مخزومه اسدی، از فرمانروایان جنگ صفّین) (تهذیب، ج 2، ص 250)
مشاوران شبکه امام مهدی علیه السلام مفتخر به پاسخگویی سوالهای شما می باشند.

سوال:
آیا این حدیث از امام زمان است که می گوید در زمان غیبت من هر کس که ادعای ارتباط با من کرد یا اینکه بگوید مرا دیده است دروغگو است؟

پاسخ:

خداوند منان، در روی زمین برای هدایت و دستگیری انسان ها هادیان و مربیانی قرار داده است که از جنس همین انسانند و در روی همین زمین ساکنند و در خلقت جسم و مسائل بشری با دیگران تفاوتی ندارند و تفاوت در مقامات روحی و معنوی است. امام زمان(عج) هم مثل سایر ائمه صلوات الله علیهم در همین کره خاکی به سر می برند و حجت و هادی و راهنمای بشرند چه سرا و علانیه و ملاقات آن حضرت هم در هیمن عالم مادی اتفاق می افتد گواه این سخن تشرفات برخی از علما بزرگوار به محضر آن وجود نازنین است که سخنی از غیر مادی بودن مکان تشرف نیست به نظر ریشه این کلام در سخنان برخی از بزرگان شیخیه است که قائل به عالمی به نام عالم(هور قلیا) هستند عالمی که از جهان مادی برتر است و غلظت های این جهان را ندارد و امام علیه السلام را ساکن آن عالم می دانند و برای زیارت آن جناب، صعود از عالم مادی به عالم هور قلیا را لازم می دانند این کلام شیخیه با روایات و آیات که حیات پیامبر خدا را این جهانی(از نظر جسم) می داند متناقض است. پیشرفت و ارتقا باید معنوی باشد تا انشاء الله توفیق زیارت حاصل گردد.

سوال:
هنگام ولادت امام زمان عجل الله فرجه بر بازوی راستشان چه جمله‌ای نوشته شده بود؟

پاسخ:
هنگام تولد امام زمان علیه السلام حکیمه خاتون او را بغل کرد و به پیشگاه پدر بزرگوارش تقدیم کرد . حکیمه خاتون مشاهده نمود که با نور روی بازوی مبارک حضرت نوشته شده
" جاءالحق و زهق الباطل " (کشف الغمه ج٣ ص٣١٠)
البته در کتاب الزام الناصب آمده است که :وبسیار طبیعی بود که از نور روی بازوی گرامی اش نوشته شود : "و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا " (انعام/١١٥)
سوال:
در بارهی امام زمان توضیح دهید وهم علایم ظهور

پاسخ:
نشانه هایى به عنوان علائم ظهور در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است، این نشانه ها بسیار زیادند که معروفترین و جامعترین آنها این است که هرج و مرج در همه چیز دنیا مشهود مى گردد.
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد چنانکه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن، باعث انقلاب مى گردد، این موضوع در ضمن یک روایتى جامع بطور مشروح بیان شده و امام صادق(علیه السلام) آن را در 119 ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت و تشخیص اینکه کدام واقع شده و کدام نه را به خودتان واگذار می نماییم:
حضرت امام صادق(علیه السلام) به یکى از یارانش فرمود:
1 ـ هرگاه دیدى: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
2 ـ و دیدى که: ظلم همه جا را گرفته.
3 ـ و دیدى که: قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4 ـ و دیدى که: دین همچون ظرف تو خالى، و بى محتوا شده است.
5 ـ و دیدى که: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6 ـ و دیدى که: کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.
7 ـ و دیدى که: چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.
8 ـ و دیدى که: افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.
9 ـ و دیدى که: شخص بدکار، دروغ گوید، و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.
10 ـ و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر کنند.
11 ـ و دیدى که: قطع پیوند خویشاوندى شود.
12 ـ و دیدى که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13 ـ و دیدى نوجوانان پسر، همان کنند که زنان مى کنند.
14 ـ و دیدى که: زنان با زنان ازدواج نمایند.
15 ـ و دیدى که: مدّاحى دروغین از اشخاص، زیاد شود.
16 ـ و دیدى که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.
17 ـ و دیدى که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه مى برند.
18 ـ و دیدى که: همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.
19 ـ و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است.
20 ـ و دیدى که: شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21 ـ و دیدى: کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است.
22 ـ و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
23 ـ و دیدى اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
24 ـ و دیدى راه نیک بسته و راه بدباز است.
25 ـ و دیدى خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلى آن دستور داده مى شود.
26 ـ و دیدى که: انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.
27 ـ و دیدى که: مردان از مردان و زنان از زنان لذّت مى برند، (یا مردان خود را براى مردان، و زنان خود را براى زنان فربه مى کنند).
28 ـ و دیدى که: زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تأمین مى شود.
29 ـ و دیدى زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشکیل مى دهند.
30 ـ و دیدى که: در میان فرزندان «عبّاس»، کارهاى زنانگى به وجود آید.
31 ـ و دیدى که: زن براى زنا با مردان، با شوهر خود همکارى کند.
32 ـ و دیدى که: بیشتر مردم و بهترین خانه ها، زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.
33 ـ و دیدى که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود.
34 ـ و دیدى که: بدعت و زنا آشکار شود.
35 ـ و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.
36 ـ و دیدى که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
37 ـ و دیدى که: دین بر اساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.
38 ـ و دیدى که: جرئت برگناه آشکار شود، و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.
39 ـ و دیدى مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش.
40 ـ و دیدى که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
41 ـ و دیدى که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
42 ـ و دیدى که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
43 ـ و دیدى که: پستهاى مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگى.
44 ـ و دیدى که: مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.
45 ـ و دیدى که: مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
46 ـ و دیدى که: مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.
47 ـ و دیدى که: زن بر شوهر خود مسلّط شود، و کارهایى که مورد خشنودى شوهر نیست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48 ـ و دیدى که: مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است.
49 ـ و دیدى که: سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.
50 ـ و دیدى که: آشکارا قمار بازى مى شود.
51 و دیدى که: مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش مى شود.
52 ـ و دیدى که: زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.
53 ـ و دیدى که: کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54 ـ و دیدى که: مردم محترم، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55 ـ و دیدى که: نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت(علیهم السلام)ستایش شوند.
56 ـ و دیدى که: هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمى کنند.
57 ـ و دیدى که: در گفتن سخن باطل و دروغ، با همدیگر رقابت کنند.
58 ـ و دیدى که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است.
59 ـ و دیدى که: همسایه از ترس زبان بد همسایه، او را احترام مى کند.
60 ـ و دیدى که: حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61 ـ و دیدى که: مسجدها طلاکارى (زینت داده) شود.
62 ـ و دیدى که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.
63 ـ و دیدى که: بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.
64 ـ و دیدى که: ستم و تجاوز شایع شده.
65 ـ و دیدى که: غیبت، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
66 ـ و دیدى که: حج و جهاد براى خدا نیست.
67 ـ و دیدى که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
68 ـ و دیدى که: خرابى بیشتر از آبادى است.
69 ـ و دیدى که: معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.
70 ـ و دیدى که: خونریزى آسان گردد.
71 ـ و دیدى که: مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.
72 ـ و دیدى که: نماز را سبک شمارند.
73 ـ و دیدى که: انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.
74 ـ و دیدى که: قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
75 ـ و دیدى که: هرج و مرج بسیار است.
76 ـ و دیدى که: مرد روز خود را با مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.
77 ـ و دیدى که: با حیوانات آمیزش مى شود.
78 ـ و دیدى که: مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى بر مى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).
79 ـ و دیدى که: حیوانات همدیگر را بدرّند.
80 ـ و دیدى که: دلهاى مردم، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا بر ایشان گران است.
81 ـ و دیدى که: بر سرکسبهاى حرام آشکارا، رقابت کنند.
82 ـ و دیدى که: نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83 ـ و دیدى که: فقیه براى دین، فقه نمى آموزد و طالب حرام، ستایش و احترام مى گردد.
84 ـ و دیدى که: مردم در اطراف قدرتمندانند.
85 ـ و دیدى که: طالب حلال، مذمّت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.
86 ـ و دیدى که: در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند، و هیچکس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.
87 ـ و دیدى که: آلات موسیقى ولهو در مدینه و مکّه آشکار گردد.
88 ـ و دیدى که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار برحذر مى دارند.
89 ـ و دیدى که: مردم به همدیگر نگاه مى کنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.
90 ـ و دیدى که: راه نیک خالى و راه رونده ندارد.
91 ـ و دیدى که: مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.
92 ـ و دیدى که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
93 ـ و دیدى که: مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.
94 ـ و دیدى که: به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.
95 ـ و دیدى که: علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.
96 ـ و دیدى که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.
97 ـ و دیدى که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
98 ـ و دیدى که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
99 ـ و دیدى که: زنها بر مسند حکومت بنشینند، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.
100 ـ و دیدى که: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
101 ـ و دیدى که: اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى، کم فروشى، و زشتى انجام نداده، ناراحت است.
102 ـ و دیدى که: قدرتمندان، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.
103 ـ و دیدى که: اموال حق خویشان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)(خمس) در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104 ـ و دیدى که: به وسیله شراب، بیمار را مداوا کنند، و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.
105 ـ و دیدى که: مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.
106 ـ و دیدى که: سرو صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.
107 ـ و دیدى که: براى اذان و نماز مزد مى گیرند.
108 ـ و دیدى که: مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
109 ـ و دیدى که: شرابخوار مست، پیش نماز مردم شود.
110 ـ وقتى که دیدى: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
111 ـ و دیدى که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
112 ـ وقتى دیدى که: استانداران از روى طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
113 ـ و دیدى که: فرمانروایان، میراث(مستضعفان) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114 ـ و دیدى که: بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
115 ـ و دیدى که: صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خداو بخاطر در خواست مردم بدهند.
116 ـ وقتى که دیدى: وقت (اوّل) نمازها را سبک بشمارند.
117 ـ و دیدى که: هَمّ و هدف مردم، شکم و شهوتشان است.
118 ـ و دیدى که: دنیا به آنها روى کرده.
119 ـ و دیدى که: نشانه هاى برجسته حق، ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد...
البتّه باید توجّه داشت، که این نشانه ها هم اکنون در دنیاى غرب، در اروپا و آمریکا و حتى بعضى از کشورهاى آفریقا و آسیا وجود دارد، شکر خدا را که به برکت انقلاب اسلامى در ایران، از بسیارى از این گناهان جلوگیرى شده و مى رود که از همه جلوگیرى شود و زمینه سازى براى ظهور امام قائم(عج) گردد.

خروج سیّد حسنى و یمانى
از جمله علائمى که در آستانه ظهور امام قائم(عج) رخ مى دهد خروج سیّد حسنى با یارانش براى یارى آنحضرت است، اینک توضیح آن:
سیّد حسنى جوان خوش صورتى است که از طرف دیلم و قزوین خروج مى نماید و با صداى بلند فریاد کند که به فریاد رسید آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)را که از شما یارى مى طلبند و این سیّد حسنى ظاهراً از اولاد حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) باشد و دعوى بر باطل ننماید و دعوت بر نفس خود نکند بلکه از شیعیان خُلَّص ائمّه اثنى عشر(علیهم السلام)و تابع دین حق باشد و دعوى نیابت و مهدویّت نخواهد نمود و لکن مطاع و بزرگ و رئیس خواهد بود و درگفتار و کردار موافق است با شریعت مطهّره حضرت خاتم النّبیین(صلى الله علیه وآله وسلم)و در زمان خروج او کفر و ظلم، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذیّت باشند و جمعى از مؤمنین نیز مستعد باشند از براى ظلم ظالمین، و در آن حال سیِّد حسنى استغاثه نماید از براى نصرت دین آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) پس مردم او را اطاعت نمایند خصوصاً گنجهاى طالقان که از طلا و نقره نباشند بلکه مردان شجاع و قوى دل و مسلّح و مکمّل که بر اسبهاى اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع گردند و جمعیت او زیاد شود و مانند سلطان عادل در میان ایشان حکم و سلوک نماید و کم کم بر اهل ظلم و طغیان غلبه نماید و از مکان و جاى خود تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمین و کافران پاک کند و چون با اصحاب خود وارد کوفه شود، به او خبر دهند که حضرت حجة اللّه مهدى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) ظهور نموده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است پس سیّد حسنى با اصحاب خود خدمت آنحضرت مشرّف مى شوند و از آنحضرت مطالبه دلائل امامت و مواریث انبیاء(علیهم السلام) را مى نمایند، حضرت امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: بخدا سوگند که آن جوان آنحضرت را مى شناسد و مى داند که او بر حق است و لکن مقصودش این است که حقیقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نماید، پس آنحضرت دلائل امامت و مواریث انبیاء(علیهم السلام) از براى او ظاهر نماید، در آن وقت سیّد حسنى و اصحابش با آنحضرت بیعت خواهند نمود مگر قلیلى از اصحاب او که 000/400 از زیدیّه باشند که مصحف ها و قرآن درگردن ایشان حمایل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و معجزات آن را حمل بر سحر نمایند و گویند این سخنان بزرگى است و اینها همه سحر است که به ما نموده اند، پس امام قائم (عج) آنچه آنان را نصیحت و موعظه نماید و آنچه از معجزات بیاورد
در آنها تأثیر نخواهد کرد، تا سه روز ایشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آنحضرت را که حق است قبول ننمایند امر مى فرماید که گردنهاى ایشان را بزنند و حال ایشان شبیه است به حال خوارج نهروان که در لشکر امام على(علیه السلام)در جنگ صفّین بودند.
یمانى نیز از رهبران بر حق است که به حمایت از مهدى(عج) خروج مى کند، امام صادق(علیه السلام) در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و در یکشهر و در یکروز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند یمانى، به هدایت نزدیکتر نیست، زیرا یمانى مردم را به حق دعوت مى کند.
ـ سفیانى و دجّال
در آستانه ظهور حضرت مهدى(عج) نشانه هاى دیگرى نیز بروز مى کند از جمله خروج سفیانى و دجّال است سفیانى از جانب شام، بر مى خیزد.
و افراد دیگرى نیز که تا 30 یا 60 کذّاب در روایات ذکر شده است اینها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست یاران مهدى(عج) و به رهبرى آنحضرت شکست مى خورند و به هلاکت مى رسند، از جمله از شکست خوردگان گروه 000/10 نفرى «بتریّه» است که در مسیر کوفه با سپاه قائم (عج) جنگ کنند و همگى به هلاکت مى رسند، امام در کوفه کاخهاى ستمگران را ویران مى سازد و همه منافقین توطئه گر بدست یاران مهدى(عج) به هلاکت مى رسند.
در وصف سفیانى آمده که او از نسل ابوسفیان است از پلیدترین مردم، سرخ مایل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدّس مآبى مى کند) و ذکرش این است: یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، سرانجامش دوزخ است، آنقدر پلید است که کنیزش را که از او بچه دار شده زنده به گور مى کند.
و به نقل دیگر امام باقر(علیه السلام) فرمود: در شام سه گروه داراى پرچم، خروج مى کنند: اصهب، ابقع و سفیانى.
به هر حال سفیانى پلید با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى(عج) قیام مى کند.
مهدى(عج) به مردم فرمان مى دهد به جنگ این دشمن خدا و دشمن خودتان برخیزید.
سپس خود حضرت مهدى(عج) همراه مسلمانان براى جنگ با سفیانى از مکه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفیانى و دار و دسته اش، شکست مى خورند و سفیانى زیر درخت بغوطه دمشق به هلاکت مى رسد.
و در بعضى از روایات آمده: ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى(عج) به مکه مى روند، وقتى که در راه به سرزمین «بیداء» رسیدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و یا در زمین فرو مى روند.
کوتاه سخن آنکه: «سفیان» یک طاغوت پلید داراى یک رژیم جهنّمى است که با ویژگیهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى(عج) مخالفت مى کند و شکست مى خورد.
امّا در مورد دجّال باید گفت: او نیز یک طاغوت حیله گر دیگر است.
طبق نقل امام صادق(علیه السلام)، امیر مؤمنان على(علیه السلام) در ضمن خطبه طولانى فرمود:
«حضرت مهدى(عج) با یارانش از مکه به بیت المقدس مى آیند و در آنجا بین آنحضرت با دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع مى شود، دجّال و ارتشش مفتضحانه شکست مى خورند، بطوریکه از اوّل تا آخر آنها به هلاکت مى رسند و دنیا آباد مى شود و حضرت مهدى، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روایتى: آنحضرت دجّال را در کُناسه کوفه به دار مى زند.»
خروج دجّال در روایات اهل تسنّن و در تورات و انجیل نیز آمده است.
اوصاف و ویژگیهاى او نیز در روایات ذکر شده.
به هر حال آنحضرت، دجّال یعنى آن طاغوت حقّه باز و پرتزویر را نیز که به جنگ مهدى(عج) بر مى خیزد شکست مى دهد و طبق بعضى از روایات، آنحضرت، حضرت عیسى(علیه السلام) را در کشتن دجّال در سرزمین فلسطین کمک مى کند.
آرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) فرمود:
«بدانکه فرزندم از کسانى که به تو و شیعیان تو ستم کردند در دنیا انتقام مى گیرد، و خداوند در آخرت آنها را عذاب مى نماید.
سلمان پرسید: او کیست؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: او نهمین فرزند حسین(علیه السلام)است که پس از غیبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى کند و دین خدا را آشکار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گیرد و سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد مى نماید.»
ضمناً روشن شد که رهبران مخالف دیگر نیز، طاغوتها یا طاغوتچه هایى دیگر روى زمینند.
- طلوع خورشید از مغرب
آیا واقعا، خورشید از مغرب طلوع می‏کند؟ یا این که طلوع آفتاب از مغرب، کنایه از طلوع جمال آن حضرت از مکه معظمه، است، مرحوم مجلسی می‏گوید: آنگاه که امیر مؤمنان علی(ع) علایم ظهور را برای اصحاب خویش چون: «اصبغ‏بن‏نباته‏» و «صعصعة بن صوحان‏» بیان می‏فرمود چنین گفت: طلوع آفتاب از مغرب. «نزال بن سبره‏» از «صعصعة‏» پرسید مراد امیرالمؤمنین(ع) از این کلام چیست؟ «صعصعه‏» گفت: یابن سبره کسی که عیسی بن مریم(ع) پشت‏سر او نماز می‏گزارد، امام دوازدهم از طبقه نهم از اولاد حسین بن علی(ع) است و او است آن آفتابی که از مغرب طلوع و در میان رکن و مقام ظاهر می‏شود و روی زمین را از کفر و فسق و اعتقادات باطل پاک می‏گرداند.
2 - طلوع ستاره‏ای از مشرق
طلوع ستاره‏ای از مشرق که مانند ماه می‏درخشد و روشنی می‏بخشد، این ستاره به شکل ماه جدید و دوطرف آن به گونه‏ای کج می‏باشد که نزدیک است از کجی به هم وصل شود و چنان درخشندگی داشته باشد که چشمها را خیره سازد «طلوع نجم بالمشرق یضئ کما یضئ القمر ثم ینعطف حتی یکاد تلتقی طرفاه‏».
3 - ستاره‏های دنباله‏دار
در برخی از روایات طلوع ستاره‏های دنباله‏دار از علایم ظهور به حساب رفته است چنان‏که امیرالمؤمنین(ع) می‏فرماید: «و طلوع الکواکب المذنبة واقتران النجوم‏». و همچنین فرمود: «و بدا لکم النجم ذوالذنب من قبل المشرق و لاح لکم القمر المنیر فاذا کان ذلک فراجعوا التوبة‏».
«یعنی برای شما ستاره دنباله‏داری از جانب خاور آشکار و ماهتاب پرفروغی ظاهر می‏شود در این هنگام به توبه باز گردید، و در برخی از علامات، ظهور ستاره دنباله‏دار را در نزدیک جدی به نگارش آورده‏اند».
علامه مجلسی(قدس‏سره) ذیل کلام امیرالمؤمنین(ع) می‏نویسد:
گفته شده است این سخن اشاره است ‏به ستاره دنباله‏داری که در سال‏839 هجری پدید آمد، درحالی که خورشید در اوایل میزان[مهرماه] بود، این ستاره ذوذنب نزدیک مجموعه ستارگان «اکلیل شمالی‏» بود، سپس به تدریج از نور آن کاسته و پس از هشت ماه به‏طور کلی محو گردید.
موید و پیروز باشید



 




موضوع مطلب : سید ذاکر
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 499859